Telegram Group Search
🔴 عصرِ ملت‌دولت

✍️ جواد طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران

دورانِ جدید، حتی اگر هوادار یکی از انواع حکومت‌های جهانی* باشیم، عصر ملت‌هاست.
یعنی تا اطلاع ثانوی، منطقِ مصالحِ ملت‌ها بر مناسباتِ آن فرمان می‌راند. از این‌رو نمی‌توان در بی‌اعتنایی به منطقِ مصالحِ ملی دربارۀ هیچ‌یک از شئونِ دنیای جدید، سخنِ معقولی گفت.

منبع:
ملاحظات دربارۀ دانشگاه، جواد طباطبایی، صفحه ۱۰۶



🔴 پی‌نوشت:
قابل توجه کسانی‌که به‌جای مفهومِ ملتِ ایران، روی «اقوام» تأکید می‌کنند. حق و حقوق، مفهومِ جدیدی است که با مفهومِ شهروندی و ملت‌دولت پیدا شده و حقوقی به‌اسم حقوقِ قومی وجود ندارد.



* حکومت‌های جهانی: ایده‌های جهان‌وطنی - امت‌گرایی و ...


@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 بی‌کَس وطن، غریب وطن، بی‌نوا وطن...

چامه‌ای از سید اشرف‌الدین حسینی گیلانی،‌ مشهور به نسیم شمال، نویسنده، چامه‌سُرا و مدیر روزنامۀ نسیم شمال از روزنامه‌های دورۀ مشروطیت ایران

خوانش از رشید کاکاوند


@IranDel_Channel

💢

🔴 تبریز و قابِ پرافتخارش

✍️ سهند ایرانمهر

به این عکس خوب نگاه کنید. این دلاوران مصمم و غیرتمند، تبریزی‌های سنگر مارالان در حوالی این شهرند.

پس از حضور مورگان شوستر، مستشار آمریکایی در امور مالی در ایران، روسیه به ایران اولتیماتوم داد که شوستر اخراج شود.
عارف قزوینی سرود:

گر رود «شوستر» از ایران، رود ایران بر باد
ای جوانان مگذارید که ایران برود

در آغاز، مجلس دوم مشروطه تمکین نکرد، اما دولت، مجلس را منحل کرد و اولتیماتوم را پذیرفت. با این حال بهانه برای لشکر روس فراهم شد و به سوی تبریز تاختند. مجاهدان مشروطه‌خواه مقاومت سرسختانه‌ای کردند. اما پس از پنج روز مقاومت موفق‌آمیز، لشکرهای تازه‌نفس روس از راه رسیدند و شهر را به توپ بستند. شهر سقوط کرد و خون به تیغ خون‌خواره روس، خوار شد دهم دی ۱۲۹۰، تبریز بوی مرگ گرفت.

شمار کشتگان را بیش از هزارنفر گفته‌اند، روزی سیاه که با عاشورا مصادف شده بود و چوب‌های دار را به رنگ بیرق روس درآورده بودند. از ماندگارترین صحنه‌های آن روز اعدام دو پسر جوان علی‌مسیو از فعالان مشروطه‌خواه بود که پیش از اعدام طناب دار را بوسیدند و فریاد زدند:
«زنده‌باد ایران! زنده‌باد مشروطه».


@IranDel_Channel

💢

🔴 استراتژی دفاع از ایران

✍️ جواد طباطبایی، فیلسوفِ سیاسی ایران

استراتژی دفاع از ایران، نیازمند فهمی متفاوت از ایران است، زیرا استراتژی، برآیند به کارگیری ابزارهای تأمینِ منافع ملّی و ناظر بر بهره‌گرفتن از آن ابزارها در تأمینِ منافع ملّی است. از این‌رو، استراتژی پیوندی با سیاست داخلی یک کشور دارد، هم‌چنان‌که سیاست خارجی ادامۀ سیاست داخلی هر کشوری است.

«عمق استراتژیکی» ایران تنها آن‌جایی می‌تواند وجود داشته باشد که فهم ملّی و دریافتِ درستی از منافع ملّی وجود دارد. حاملان این فهم ملّی، ملّت ایران‌اند و بر ملّت است که از منافعِ ملّیِ کشورِ خود، آگاهی پیدا کند و مسئولان را وادار کنند که به دفاع از آن منافع، تَن در دهند...

من ترجیح می‌دهم در دفاع از ایران اشتباه کنم، و ایران بماند، تا در خوش‌خیالی‌های امثالِ من، کشور از دست برود. من پیرو میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام [فراهانی] هستم که به فرستادۀ دولت بهیّه گفت: قرارداد با روس را «به مردی یا نامردی» اجرا نخواهد کرد.»



@IranDel_Channel

💢
‌‌
🔴 امر سیاسی، ذیلِ امرِ ملی

هر شهروندی در کنشگری سیاسی خود، حتماً مطلوب و هدفی دارد.

ولی از سویی سیاست، عرصۀ ممکنات است و باید از هر امکانی، "بهترین" استفاده را کرد و با واقع‌بینی و عملگرایی و به دور از شعار و توهم، چشم به "هدفِ مطلوب" دوخت و گامی به سوی آن برداشت و در پیگیری هدف،‌ عملگرا و واقع‌بین بود. ولی هر امر و کنشِ سیاسی، ذیلِ "امرِ ملی" تعریف می‌شود و نه فراتر از آن!

ما ظرفی داریم به نام ایران:
کشورِ ایران و ملتِ یکپارچه و واحد ایران؛
کشور و ملتِ تاریخی ایران.

هر مظروفِ سیاسی، درونِ این ظرف، قابل تعریف و پی‌گیری‌ست و هر شهروندِ ایرانی می‌تواند درونِ این ظرف، حامی حکومتِ مستقر باشد و یا منتقد یا مخالف آن؛ و این موافقت، نقد یا مخالفتِ خود را می‌تواند درونِ ظرف ایران و با حفظ و صیانت از تمامیّت ارضی، استقلال کشور، یکپارچگی و وحدت ملی و با صیانت از منافعِ کلان ملی و ارکان هویت ملی، ابراز و بطور مدنی پی‌گیری نماید.

به عنوان شهروند ایرانی‌، هر کُنش سیاسی (در موافقت، در نقد یا مخالفت با حکومت مستقر)‌ داریم، حتماً باید به امرِ ملی و صیانت از کشور و ملت واحد ایران توجه کنیم.

هر کُنش سیاسی که در تقابل با ظرفِ ایران باشد،‌ با تودهنی قاطع و محکمِ ملت واحد ایران، مواجه خواهد شد و تودهنی‌خورها، رسوایانِ همیشگی تاریخ ایران خواهند شد.

پاینده ایران
پاینده ملت ایران



@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

🔴 «شرّ عدالت اجتماعی»

✍️ مهدی تدینی

چیزی شبیه معجزه در آرژانتین رخ داده است و تورم ماهانه که در همین دسامبر، موقع آمدن خاویر میلی به ۲۵ درصد رسیده بود، در ماه مه به زیر پنج درصد رسید و آرژانتین پس از سی سال اولین هفتۀ بدون تورم خود را تجربه کرد.

همه‌چیز وقتی دیدنی می‌شود که بدانید مردم آرژانتین در واقع با رأی به خاویر میلی علیه مفهوم «عدالت اجتماعی» به پا خاستند. زیباترین و گیراترین شعار مخالفانِ لیبرالیسم همین «عدالت اجتماعی» است. در مقابل، لیبرالیسم کلاسیک معتقد است عدالت اجتماعی بدون محدود کردن آزادی میسر نیست و عواقب بدی در پی دارد: ناعدالتی، بسط بوروکراسی، کُند شدن پیشرفت و کاهش درآمد و ثروت ملی که به زیان همه است. در حالت حاد نیز ممکن است — به تعبیر من — شهروندان گرفتار نوعی «حبس بوروکراتیک» شوند؛ چنانکه از نظر من ما ایرانیها گرفتار حبس بوروکراتیک شده‌ایم؛ بوروکراسی چنان گسترش یافته که کل زندگی ما را رقم می‌زند و همه اسیر آنیم.

مردمی که از اغوای دولت‌گرایی برهند، مزد روشن‌بینی و عقلانیت خود را زود می‌ستانند. شاید مردم ما هم روزی پذیرفتند، عدالت اجتماعی ایده‌ای ناعادلانه است.


@IranDel_Channel

💢
🔴 برشی از نامۀ طالبوف تبریزی، روشنفکر مشروطیت به علی‌اکبر دهخدا

عجیب این است که در ایران بر سر آزادی عقاید جنگ می‌کنند ولی هیچ‌کس به عقیدۀ دیگری وقعی نمی‌گذارد و اگر کسی اظهار رأی و عقیده نماید متهم و واجب القتل، مستبد نمی‌دانم چه و چه نامیده می‌شود و این نام را کسی می‌دهد که در هفت آسیا یک مثقال آرد ندارد؛ یعنی نه روح دارد نه علم، نه تجربه؛ فقط ششلول دارد... یادتان هست از شما سؤال کردم: «طهران کدام جانور است که در یک شب ١٢٠ انجمن می‌زاید؟».

..من ایران را ۵۰سال است می‌شناسم و هفتاد و یکم سن من تمام شده. کدام دیوانه در دنیا، بی بنّا عمارت می‌سازد؟… کدام مجنون تغییر ایران را خلق‌الساعه حساب می‌کند؟ آخر هیچ پیغمبری می‌توانست این کشور را به سرعت پیشرفته کند که حالا «حسین بزاز» یا «محسن خیاط» یا فلان آدم می‌خواهد این کار را بکند؟... ایرانی، تاکنون اسیر یک گاو دو شاخ استبداد بود اما بعد از این اگر اداره خود را قادر نشود به گاو هزار رجاله دچار می‌گردد آن وقت مستبدین به نابالغی ما می‌خندند...فاش می‌گویم که من این مسئله را بی‌چون و چرا؛ می‌بینم.

منبع: یحیی آرین‌پور، از صبا تا نیما، صص ۲۸۹-۲۹۰

@IranDel_Channel

💢
‍ ‌
🔴 داستان بالکانیزاسیون و تجربۀ فروپاشی یوگسلاوی

✍️ سالار سیف‌الدینی

برخی از عوامِ سیاسی، استدلالِ ضعیفی در خصوصِ توجیه فدرالیسم دارند و مدعی‌اند اگر ایران فدرال نشود، دچار سرنوشت یوگسلاوی خواهد شد. در کتابِ «امر ملّی» تجربۀ یوگسلاوی را شرح داده‌ام، اما در اینجا، مختصراً به بنیادهای ضعیفِ استدلال فوق می‌پردازم.

فدراسیون یوگسلاوی، همان‌طور که از نامش پیداست یک فدراتیو قومی بود که پس از جنگ جهانی با ادغام چند حوزۀ مختلف در بالکان ظاهر شد. پس، اولین اشتباه در مورد وسط کشیدن پای یوگسلاوی به مباحث ایران، آن است که بگوییم «اگر فدرال نشویم، یوگسلاوی می‌شویم». یوگسلاوی ذاتاً یک فدراسیون چند ملیتی بود و اتفاقاً به عقیده مالشویچ (جامعه‌شناس)، دلیل جنگ داخلی آن، همین نظام فدراتیو استثنایی بود که به جای همگرایی ایالت‌ها به سمت واگرایی و در نهایت فروپاشی رفت. البته تصویرسازی رسانه‌ای از ماجرای یوگسلاوی باعث گسترش این توهم عوامانه شده است که یوگسلاوی یک نظام متمرکز مبتنی بر ناسیونالیسم صرب و سرکوبگر بود، اما این پندار محصولِ رسانه‌های اروپایی است. واقعیت این است که یوگسلاوی یک نظام فدراتیو کمونیستی مبتنی قومیت بود که تیتو چهل سال آن را با پندارهای کمونیستی و چندفرهنگی اداره می‌کرد.

مارشال تیتو (از خانواده کروات و اسلوون) ۳۵ سال رئیس‌جمهور بود و به عنوان یک کمونیست غیرصرب، سیاست‌های قومی نامتمرکز را نهادینه ساخت و حتی بوسنیایی‌ها را تشویق به خودآگاهی قومی کرد. به طوری که در نتیجه این سیاست‌ها، پس از مرگ او جماهیر شش‌گانه بیش از گذشته به سمت تنش با یکدیگر حرکت کردند و عرض یک دهه، ماشینِ جنگ بر روی ریل‌هایی که برای جنگ داخلی (دانسته و ندانسته) تعببه شده بود به حرکت درآمد.

پس، آنچه موجب شکست یوگسلاوی شد، تمرکزگرایی، نادیده‌انگاری اقوام، سرکوبِ قومی و امثال آن نبود، بلکه برعکس سیاست‌های غلط چندفرهنگی و چندملیتی جاری به ویژه از سوی دولتِ مرکزی بود.

دلیل دیگر که از منظر جغرافیای سیاسی می‌توان برای فروپاشی یوگسلاوی آورد، در مبنای ایدئولوژیک «تأسیس» کشور نهفته است. کشور را شاید بتوان با ایدئولوژی اداره کرد، اما کشوری که با ایدئولوژی تأسیس شود، با زوال آن نیز فرو می‌پاشد.

جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی کشوری بود که در ۱۹۴۶ [میلادی] تأسیس شد و در آغاز دهه نود فروپاشید. چنین کشوری فاقد علت وجودی مستقل از کمونیسم بود و مانند برخی دیگر از کشورها با افول کمونیسم به سمت زوال رفت.

مالشویچ معتقد است، آنچه که موجب نابودی یوگسلاوی شد این بود که دولت مرکزی به جای مطالبه آزادی، فردیت و رفاه بیشتر، اختیارات قومیتی را تفویض می‌کرد و تازه این تفویض اختیار نیز به احزاب کمونیست و نخبگان سیاسی در هر یک از جماهیر اعطاء می‌شد نه جامعۀ شهروندی.

یوگسلاوی دارای یک نظام فدرال استثنایی نزدیک به کنفدراسیون بود که شش حزب کمونیست، شش فرهنگستان زبان و هنر و شش دولت خودمختار در بطن خود داشت و در نهایت رقابت احزاب کمونیست هر یک از جماهیر قومی، موجب اعلام استقلال آرام از سوی احزاب کمونیست لیتوانی و اسلونی شد. جنگ صرب‌ها با کروات‌ها و بوسنیایی‌ها نیز دلایل تاریخی خود را داشت.

شکاف بین صرب‌ها با مسلمانانِ بوسنیایی و آلبانی‌تبار به دوران عثمانی می‌رسید و تضاد با کروات‌ها نیز ریشه در کشتارهای قومی جنگ دوم جهانی و حمایت کروات‌ها از نازی‌ها و کشتار متقابل صرب‌ها در این دوره داشت.

به طور خلاصه، نظام فدراتیو یوگسلاوی پیوسته شکاف‌های قومی را تعمیق کرد و تفویض اختیارات گسترده‌ای به جماهیر شش‌گانه صورت داد. در دوران تیتو خبری از ناسیونالیسم صرب نبود اما پس از مرگ تیتو، شکاف‌ها زنده و به عرصۀ فوتبال نیز کشید.

معلوم نیست در یک نظام سرکوبگر صرب از نوع پلیسی، چگونه ممکن بود کروات‌ها تیم فوتبالی داشته باشند که بر برابر صربها مانند یک ارتش عمل کند؟ شاید حزب کمونیست یوگسلاوی برای سرگرم نگه داشتن «ملیت‌ها»، ناچار بود در کمبود نان، سیرک را از مردم دریغ نکند.

پس، این گزاره که برای اجتناب از بالکانیزاسیون باید فدرال شد، طیره عقل است، زیرا فدرالیسم قومی تنها ابتدای مسیری است که به بالکانیزاسیون می‌رود. از سوی دیگر فدرال به معنای «متّحد» است اما اینکه گروهی برای فرار از اتّحاد ملی به دنبال برقراری فدراسیون (اتحادیه) هستند، یک شوخی است و نشان میدهد مفاهیم سیاسی در ذهن این افراد رنگ باخته [است].


@IranDel_Channel

💢

🔴 کارگاه شاهنامه‌خوانی تبریز

هفتمین سالگردِ آغاز به کارِ و نشستِ صدم کارگاه شاهنامه‌خوانی تبریز


آموزگار:
جواد رنجبر درخشی‌لر، شاهنامه‌پژوه


زمان:
یکشنبه دهم تیر ماه ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۱۷

مکان:
تبریز، خیابان اهراب، جنب هتل اهراب، کوچه کمپانی ۲، پلاک ۱۷، مجموعه باغ هنر تبریز


شرکت برای عموم آزاد و رایگان است.



#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢
🔴 مقاماتِ ارشد جمهوری‌ اسلامی ایران، متولد کدام استان و شهر هستند و زبان نخستِ پدر و مادرشان چیست؟

رصدخانه ایران‌شناسی دانشگاه تهران، تلاش کرده ادعای برخی از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری یا مجلس و برخی قوم‌گرایان در مورد وجود "تبعیض قومیتی" در میان مسئولین جمهوری اسلامی را واکاوی کند:

داده‌ها:

تنها ۱۳% از کل مسئولین جمهوری اسلامی ایران متولد تهران هستند و ۴۶% از ایشان، زبان نخستِ مادر یا پدرشان، زبان پارسی است.

بعد از پارسی‌زبانها، نمایندگانِ گویش‌های مختلفِ زبان ترکی، کُردی و لری ، بیشترین سهم را در حاکمیت دارند. سهم قدرت در حاکمیت ربطی به قومیت و مرکزنشینی ندارد و مبتنی بر تعلق سیاسی، اعتقاد مذهبی و جنسیت است.


@IranDel_Channel

💢

🔴 سردشت، نماد ملی

✍️ جواد رنجبر درخشی‌لر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامه‌پژوه

حمله وحشیانه ارتش عراق با بمب‌های شیمیایی به سردشت در ساعت شانزده و سی دقیقه روز هفتم تیر سال ۱۳۶۶ خ. از جنایت‌های کم‌نظیر قرن بیستم م. است. مردمی که در روزی عادی در حال انجام عادی‌ترین کارها بودند ناگهان در اثر بمب شیمیایی قتل عام شدند. حدود ۱۱۰ نفر شهید و حدود ۸۰۰۰ نفر مجروح شدند که جراحت بسیاری از آنها بعد از سال.ها هنوز بر جان و روانشان باقی است. خسارت توحش عراقی‌ها از شمارش بیرون است و تا نسل‌ها ادامه خواهد داشت.

سردشت از آن لحظه شوم افکندن بمب به یکی از نمادهای ملی ایران تبدیل شد.
نمادهای ملی که سرمایه‌های معنوی ما، ایرانیان، هستند فقط از پیروزی‌ها و خوشی‌ها و قهرمانی‌ها و شاهکارهای ادبی ساخته نمی‌شوند. گاه رنج‌ها نمادها را می‌سازند و حتی شکست‌ها می‌تواند نمادین شود. نمادها هویت ساز و آگاهاننده‌اند. نمادها آیین‌وار در تداوم نسل‌ها باززایی و بازشناسی می‌شوند و به میراث فرهنگی تبدیل می‌شوند.

در دفاع مقدس دو شهر سردشت و خرمشهر نمادهای ملی شدند. دیگر شهرهایی هم بودند که کم رنج جنگ را نکشیدند. دزفول و اهواز و آبادان و پیرانشهر و حتی تبریز و تهران و سایر شهرهای دور از جبهه، که از موشک‌های صدامی در امان نماندند، اما قصه سردشت آن قدر دردناک و ناجوانمردانه، حتی به مقیاس قواعد جنگ، بود که هرگز نباید اجازه دهیم از یاد برود. همه‌ی ما ایرانیان سردشتی هستیم.

دریغا که در سال‌های پس از جنگ کاری درخور سردشت و وجه نمادین آن نشد. تاسف بار است که هیروشیما نزد ما زبانزد معروف‌تری است از سردشت. این مثال خود کافی است.

افزون بر جنبه‌های فکری و فرهنگی در توسعه مادی شهر هم توفیقی حاصل نشده است. سردشت از حداقل‌های توسعه برخوردار نیست. آیا واقعا نمی‌شود در این شهر چند موسسه تحقیقاتی درباره سلاح‌های شیمیایی و نهادهای صلح برای منع استفاده از سلاح‌های شیمیایی راه انداخت و همچنین چند کارخانه و دانشگاه و بیمارستان برای رونق شهر؟ واقعاً شدنی نیست؟ مطمئنم که شدنی است. شاید با بخشی از بودجه کلان بی‌مصرف صداوسیما بتوان کل سردشت را متحول کرد.

آنچه نیست نه پول که تشخیصِ امر ملی و منفعت ملی در معنای کلان است. سردشت از لحظه افکندن بمب بخشی از منافع ملی ایران و میراث معنوی آن است که باید پاسداری شود. اما فقدانِ نظریه‌ ملی، مصداق منفعت ملی را به محاق برده است.
آن هم همه‌ی ماجرا نیست.

سردشت با ستمی مضاعف روبروست. هر سال عده‌ای که در تهران در خانه‌هایی مجلل زندگی می‌کنند، لباس کُردی بر تن می کنند و لهجه را غلیظ می‌کنند و خود را به استان کردستان می‌رسانند و در رثای سردشت به زبان کُردی قصیده‌ها می‌سرایند. گاه زحمت سفر هم به خود نمی‌دهند و در یکی از سالن‌های مرتب و راحت تهران با همان لباس کُردی و لهجه غلیظ کرده بازیگری می‌کنند و شو اجرا می‌کنند. پول خوبی هم برای این کارها می‌گیرند، تا سال بعد و واقعه دیگر.

این شو البته خالی از رویه‌ی علمی نیست. با مبانی جامعه‌شناختی و نظریه‌های مشوش بی‌قاعده آمیخته می‌شود و مساله سردشت در نهایت می‌شود تدریس زبان کُردی و یا شعارهای همیشگی به درد نخور درباره توسعه نامتوازن.
این ستمِ مضاعف به سردشت، دلی سنگ مانند دل صدام می‌خواهد. اگر امر ملی را درک نمی‌کنند آیا عکس‌های هولناک کودکان مجروح سردشت را هم درک نمی‌کنند که با آن نظریه قوم‌گرایانه می‌سازند؟

سردشت نماد ملی ماست و تا به درستی در جای واقعی خود قرار نگیرد و جزو منافع ملی طبقه‌بندی نشود، جز مرثیه سرایی برای آن نمی‌توان کاری کرد. شهدای سردشت از مظلوم‌ترین شهدای تاریخ ایران هستند. خون پاک این شهدای مظلوم باید در حافظه‌ی ملی ما جریان یابد و وحدت ملی را محکم‌تر کند.


@IranDel_Channel

💢
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مرشد محمد مرادی برای وطن‌ می‌خواند:

ایران به خدا مملکتِ تاج‌وران است
این جای‌گهِ خسرو و جمشید و کیان است

ایران دلِ ما، منزلِ ما، آرزوی ما
ایران تنِ ما، مسکنِ ما، مونسِ جان است

یک ذره از ایران نفروشیم به خورشید
آری! نفروشیم که این خاک، گران است

ما مردمِ ایران به جز ایران نشناسیم
گر ساحتِ ملکِ دگران، باغِ جنان است

آی بر ماست که در راهِ وطن، جان بفشانیم
اکنون که زِ غم‌، مامِ وطن اشک‌فشان است


@IranDel_Channel

💢
🔴 یک کشور - یک ملت؛
به نام کشور و ملت تاریخی ایران

تار و پودت محکم و استوار باد، وطنم ایران




@IranDel_Channel

💢
2024/06/29 07:59:36
Back to Top
HTML Embed Code: